سلاااااااااااااااااااااااااااااام
من امروز بیست و دو ساله شدم:دی
یه جور دیگه هم میشه نگاه کرد
من بیست و دو سال پیش امروز به دنیا اومدم
در ساعت تولدم روایات مختلفی وجود داره ...دو سه پنج .. فقط میدونم نصفه شب یا صبح بوده
یه روز قشنگ بهاری (بهار تابستونی)از جمع فرشته های آسمونی جدا شدم
و به جمع فرشته های زمینی پیوستم ... مامان بابام اسممو (بووووووق) گذاشتند
(اینو واسه ریحانه تو وبلاگش نوشته بودم،بد نیس بعضی مواقع خودمو تحویل بگیرم) :دی
همیشه درگیر این سوال بودم که روز تولد واقعا مهمه یا نه؟
جوابش زیاد مهم نیس
مهم اینه که من به دنیا اومدم
چون اگه به دنیا نمی اومدم الان نبودم
پس به این نتیجه میرسیم که من چقدر خوشبختم که به دنیا اومدم
خدایا شکرت
پ.ن : به اقوام نزدیک هم سفارش دادم که کادو برام چی بگیرن :دی (البته تصمیم نداشتن کادو بگیرن ولی خب زوره من زیاده)
پ.ن : جالب اینه دوستان محترم از دو هفته پیش هی الارم میدن که تولدت نزدیکه و جالبتر اینکه الان که روز تولدمه بیشترشون فراموش کردن
پ.ن :این روزا دارم مبارزه میکنم ... :)