سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمونیا
نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90 شهریور 23 توسط شاداسما | نظر

  موره میبینی که شر و با صفایُم                بچه محله امام رضایُم

    کار و بارُم ریدیفه با خدایُم                         بچه محله امام رضا یُم

      به موبگو بیا به قله قاف                               اصلا مو ره بیزر همونجه علاف!

       قرار مرار هر چی بیگی مو پایم                          بچه محله امام رضایم

          تو نخشه او گنبد طلایم                                    بچه محله ا مام رضایم

             مویم که قانع و بی ادعایم                                   بچه محله امام رضایم

               کفتر کهنه ی ایوون طلایم                                       بچه ی محله ی امام رضایم

                   یا معین الضعفاء یار غریبون                                        ای گل فاطمه قلبُمه نسوزون

                      وقتی تابوت مو آمد تو حریمت                                        جان هر کی دوست دری  یا امام رضا رو برنگردون

                          مو  فقط با کوچه تو آشنایُم                                             بچه ی محله ی امام رضاییم

======================================

چندوقت پیش توی برنامه ی هفت و هفت دقیقه ی شبکه ی آموزش این شعرو یه آقایی با لهجه ی مشهدی خوند 

خیلی قشنگ بود و خیلی به دلم نشست

لهجه مشهدیم قشنگساا

.

.

.

عاشق این صحنم دوست داشتن

می بینی چه باصفاست؟.

صحن جامع رضوی

درعجبم چرا سه ماهه جور نمیشه بریم مشهد

موندم چرا آقا برای همه ی فک و فامیل و همه ی اعضای خونواده دعوتنامه میفرسته

اما برا من ...

موندم چرا 4 ساله دعوتم نکرده؟

یعنی اینقدر بی لیاقتم ؟!:(

کاش آقا یکی از این میلیون ها دعوتنامشو برامنم میفرستاد:(

راسی سلام:)

http://www.razavi.tv/




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 شهریور 22 توسط | نظر

هیئت هفتگی سه شنبه شب ها پیش کش به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) 


تعجیل در فرج مولانا صاحب الزمان(عجل الله)صلوات
 

ا للهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم  

 

پیشنهاد آیت الله بهجت برای رابطه با امام زمان (عج) 

آقایى گفته بود: در خواب دیدم گروهى آمدند از شهر عبور کنند، مخفیانه با هم وعده گذاشتند که خود و جاى خود را پنهان کنند و پس از خرید از بازار و انجام کارهایشان، یکى یکى در محل و یا قهوه خانه اى خاص همدیگر را ببینند. ـ نعوذُبالله ـ مثل قاچاقچى ها و دزدها که از شهر و اهل آن در وحشتند، جدا جدا و یکى یکى در فلان محل یا قهوه خانه یکدیگر را ملاقات کنند.

تا این که در خواب دیدم دور هم جمع شدند، همه آدم هاى نورانى بودند، به حدى که نمی‌شناختم رییس آن ها کدام است، و مُعَمم نبودند جز یکى از آن ها ولى از بس نورانى بودند تشخیص نمی‌دادم که او رییس است. یکى از آن ها درباره من چیزهایى می‌گفت، خبرهایى می‌داد. یک مرتبه یکى از آن ها به او اشاره کرد که دیگر نگو، و او ساکت شد، از این جا فهمیدم که رییس همان شخص است و متوجه شدم که مُعَمم در میان آن ها فقط او بود.

بله، کار صاحب ما ـ عجل الله تعالى فرجه الشریف ـ نعوذ بالله به جایى رسیده که یقین داریم بسیارى از حکومت ها، او و یارانش را مفسد و جانى و اخلالگر می‌دانند و اگر به آن‌ها دسترسى پیدا کنند، اعدام می‌کنند! اگر ما او را نمی‌شناسیم، او همه ما را می‌شناسد و می‌داند و می‌بیند.

بالاخره، در این عصر بین ما و زعیم ما فاصله افتاده و او گرفتار است، خدا می‌داند اگر نُواب اربعه زیادتر بودند چه بلاهایى بر سر آن ها می‌آوردند! اگر چه علماى بزرگى هم چون شیخ مفید ـ قدس سره ـ بوده اند، ولى نواب اربعه از جهاتى راجح بوده اند.

آیا با وجود این می‌شود در این زمان غیبت کارى کرد؟! آیا مقاتله و جهاد، بر ضرر مسلمانان تمام نمی‌شود؟! حال اگر مقاتله نشد و یا نکردیم، آیا راهى براى اصلاح خود و اصلاح دیگران و جامعه داریم یا نه؟ آیا راهى جهت حفظ خود از فساد و اصلاح فاسدهاى قابل اصلاح در جامعه وجود دارد یا خیر؟

به گمان بنده این یک راهى است که هیچ کس نمی‌تواند انکار کند که نشدنى است، و یا این که پیش نمی‌رود و بى نتیجه و بى فایده است. و در عین حال، اشکالاتى و معذوراتى را که راه هاى دیگر دارند، ندارد.

آن راه این است که هر شخصى باید برنامه اصلاحیه اى براى خود تهیه کند؛ به این صورت که مشخص کند این ها اصول اعتقاداتى است که من به آن ها یقین دارم، در زمینه توحید و نبوت و امامت و... و این ها معتقدات بنده است و از روى دلیل بدان عقیده دارم خواه اظهار بکنم یا نکنم، و خواه چیزى اتفاق بیفتد، یا نیفتد، حتى اگر حکومت، دست سفیانى بیفتد و من مجبور شوم که از روى تقیه به او بگویم: «أَلْحَق مَعَک»؛ (حق با تو است.) ـ چون اگر نگویم کشته می‌شوم، و یا نزدیکان و دوستانم کشته می‌شوند ـ اشکالى نداشته باشد.

پس از آن که انسان برنامه خود را درست کرد، باید اول خودش به آن التزام عملى داشته و به آن متعهد شود تا از ناحیه آخرتى خاطر جمع گردد، و پس از آن که خود را با این برنامه اصلاحى اصلاح کرد، می‌تواند دیگران را، هر چند افراد مُنصِف را، با خود هم عقیده کند، و تدریجا به افراد بگوید که این عقیده من است و این هم دلیل من.

به این ترتیب، هر کس می‌تواند کم و بیش دیگران را در برنامه صحیح خود داخل کند. آن افرادى که به این برنامه عمل می‌کنند اول خود را اصلاح می‌کنند و بعد به نوبه خود با فرد سومی‌مطرح می‌کنند، و مانند شخص اول او را به طریقه صحیح خود دعوت می‌کنند.

بدین ترتیب، هر طالب اصلاحى از روى برنامه و ادله صحیحه وقتى خود را اصلاح کرد، دومی‌و سومی‌و چهارمی‌و... را اصلاح می‌کند، و کار به جایى می‌رسد که محیط و افراد جامعه همه صالح می‌شوند. آیا این مطلب قابل تشکیک است؟!

با این راه، اهل ایمان و عُقلا و اهل انصاف صالح می‌شوند، و لازم نیست شمشیر به دست بگیریم و با اهل باطل محاربه کنیم و یا با اهل حق محاربه کنیم؛ زیرا در جنگ شروط محاربه لازم است که براى همه و همیشه میسر نیست؛ ولى ما با این راه می‌توانیم شرایطى را فراهم نماییم که گروه هاى بسیار و جامعه را اصلاح کنیم و شرط آن چیزى جز اصلاح خود و اصلاح غیر، نیست.

اگر کسى در این کار جدى باشد، گمان نمی‌کنم پشیمان شود، و اگر این برنامه به دست افراد منصف افتاد، دیگرى را اصلاح می‌کند و آن دیگرى هم همین طور، و در نتیجه، برخلاف امراض مُسرى، اصلاحات مسرى، تحقق پیدا می‌کند. خداوند متعال می‌فرماید:
«وَمَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنمَآ أَحْیَا الناسَ جَمِیعًا»(2) هر کس یکى را احیا کند، گویا همه مردم را احیا کرده است.

منظور از حیات در این آیه شریفه، نجات دادن از ضلالت و گمراهى در دین است.
این راه اصلاح را نباید کَالعَدَم و نشدنى حساب کنیم، و گرنه پشیمان می‌شویم از این که می‌توانستیم عادل و صالح فراهم کنیم و نکردیم، و در وُسع ما بود و قدرت داشتیم که دنیا را به امن و امان و عدالت وادار کنیم و نکردیم.

انوشیروان از مزدک پرسید: قاتل را می‌کشى؟ گفت: نه. گفت: اگر او را نکشى ممکن است صد نفر دیگر را بکشد.
او را و صد هزار تابع او را در یک روز، در یک مجلس کشت.

پی نوشت:
1. بحارالانوار، ج 51، ص 356؛ الغیبة طوسى، ص 384.
2. سوره مائده، آیه 32.

 

 

صد  موعظه  کن  ولی  زتسلیم  نگو

ازخمس  وزکات  وضرب  وتقسیم نگو

آقاتوبیاولی فقط بایک شرط...

ازآنچه که مادوست نداریم نگو!

 ***

 ازجورزمانه ماشکایت داریم 

انداز?کوه وصخره حاجت داریم

مامشکلمان گرانی وبیکاریست

آقابه نبودنت که عادت داریم...

 

پذیرایی:
 
امام حسین علیه السلام:
 « اما ان الصابر فى غیبته على الاذى و التکذیب بمنزله‏المجاهد بالسیف بین یدى رسول الله (صلی الله علیه واله) »
هان صبر کننذگان بر اذیت و آزار و تکذیب دشمنان در زمان غیبت‏قائم آل محمد (علیه السلام) مانند مجاهدانى هستند که همراه‏پیامبر با شمشیر پیکار مى‏کنند

التماس دعا




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 شهریور 8 توسط فطرس | نظر
آمدیم از سفر دور و دراز رمضان
پی نبردیم به زیبایی راز رمضان

 
هر چه جان بود سپردیم به آواز خدا
هر چه دل بود شکستیم به ساز رمضان

سر به آیینه «الغوث» زدم در شب قدر
آب شد زمزمه راز و نیاز رمضان

دیدم این «قدر» همان آینه «خلّصنا»ست
دیدم آیینه‌ام از سوز و گداز رمضان

بیش از این ناز نخواهیم کشید از دنیا
بعد از این دست من و دامن ناز رمضان

نکند چشم ببندم به سحرهای سلوک
نکند بسته شود دیده باز رمضان

صبح با باده شعبان و رجب آمده بود
آن که دیروز مرا داد جواز رمضان

شام آخر شد و با گریه نشستم به وداع
خواب دیدم نرسیدم به نماز رمضان

علیرضا قزوه

 

این ماه رمضان هم گذشت،من ماندم و دستهای خالی

 خدایا قبل از این که دستم از دنیا کوتاه شود دست دنیا را از من کوتاه کن.... تا"من ربک " را که شنیدم....جوابم یکی باشد و آن یکی تو باشی

التماس دعــــــا




نوشته شده در تاریخ دوشنبه 90 مرداد 17 توسط فطرس | نظر

سلام

*  نوای وبلاگ: اللهم عرفنی نفسک فانک ان لم تعرفنی نفسک لم اعرف نبیک. اللّهم عرفنی نبیک فانک ان لم تعرفنی نبیک لم اعرف حجتک. اللهم عرفنی حجتک فانک ان لم تعرّفنی حجتک ضللت عن دینی؛

 پروردگارا! خود را به من بشناسان که اگر خود را به من نشناسانی، نمیتوانم پیغمبرت را بشناسم.

 پروردگارا! پیغمبرت را به من بشناسان که اگر پیغمبرت را به من نشناسانی، نمیتوانم حجت تو را بشناسم.

  پروردگارا! حجت خود را به من بشناسان، که اگر حجت خود را به من نشناسانی، دین خود را از دست میدهم، و گمراه خواهم شد

 *بیاین  یکمی خلافه عادت بگیم...جای اینکه از گرما و تشنگی و ...شکایت کنیم ....بگیم خدایا شکرت که امسال منو تو مهمونیت راه دادی..شکرت که اجازه ی یه ماه تمرین بندگیتو دادی... شاید یه کم بیشتر به نعمتات نگاه کنیم...من الان میفهمم که چه نعمتایی هستو من ازش غافلم...وقتی  فهمیدم که فقط چند روز ازم گرفتیشون...

 *  احتمالا شماهم خبر قراره فیس بوکیا رو شنیدید!!!...مثله اینکه جنگ نرم شدت گرفته،دشمن خیلی قویه و ما خواب...کلا دفاعی وجود نداره،البته کسی متهم نیس..متهم اصلی منه نوعیم که سرم گرمه خودمه... بابا ما حواسمون به خودمون باشه خودمونو درس کنیم بقیه رو بی خیال!!... 


 * این بند رو هم خالی میزارم...واسه حرفی که میخواستم بزنم و پشیمون شدم.فقط به همین یه بیت شعر کفایت می کنم.

 هرچه همرنگ جماعت بشویم           باز هم وصله ناهمگونیم

نایت اسکیناندر احوالات جوجو ها :دیگه کم کم دارن بزرگ میشن.همین روزاس که توسط والده ی محترمه از خونه پرت شن بیرون،دلم براشون میتنگه.

التماس دعا




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 تیر 21 توسط شاداسما | نظر

به نام خدا

سلام به همه دوستان

خیر سرمان وبلاگمان مشترک می باشد:دی

دیگه کنکور و درس و مشخ و این حرفا...

یه مطلب از کتاب پرنیان پاک دامنی دیدم به نظرم جالب اومد شوماهم بخونید جالبه

بررسی دیدگاه های برخی اندیشمندان و شخصیت های جهان پیرامون زن و پوشش

ویلیام جمیز

مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بدون انکه بداند حس میکند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رفت عالی خبر میدهد حیا و در نتیجه عزیز بودن زن و معشوق واقع شدن او برای مرد پاداش های خود را پس انداز میکند ود ر نتیجه نیرو و وشجاعت مرد را بالا می برد و او را به اقدامات مهم وامیدارد و قوایی را که در زیر سطح ارام حیات ما دیخره شده است بیرون میریزد  

الفرد هیچکاک

هیچاک بزرگترین فیلمساز کلاسیک غرب است وی میگوید : من معمتقدم که زن هم باید مثل فیملی پرهیجان باشد بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مردراا را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد باید زنان پیوسته برهمین شیوه رفتارکنندیعنی کمتر ماهیت خود را معرض نمایش قراردهند و بگذارند مرد برای کشف آن ها بیشتر به خود زحمت بدهد زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و روی بند ی که باه کار می برند خود به خود جذاب می نموند و همین مساله جاذبه ی نیرومندی به آن ها میداد اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان میرود و همراه آن از جاذبه ی جنسی اوهم کاسته میشود. 

فرانتس فانون

هرچادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده دربرابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجابی امید های حمهل ور شدن استعمار ده برابر می شود و دیدن در برخورد بازن محجبه یک طرفه است و طرف مقابل نمی تواند او را ببیند و زنی که دیده نمیشود تسلیم نمی گردد و خود را عرضه نمیکند

ماهاتما گاندی

زن با اینکه به ظاهر در صدد ازادی بر امد و لی در خطر جدیدی قرار گرفت و آن خطر بازیچه قرار گرفتن و وسلیه هو سرانی های مرد شدن است من ترجیح می دهم که نسل انسان نابود شود تا اینکه بماند و با تبدیل با ظریفترین مخلوق الهی به یک وسیله عیاشی و شهوترانی مرد از هر حیوانی پست تر گردد اگر من زن بودم علیه دعوی مرد دائزبر اینکه زن به دنیا امده تا بازیچه او باشید سخت عصیان می کردم ای زنان اگر ارایش کردن شما به خطار جلب شهوت مردها است از این کارها خودداری کنید و زیر بار ننگ چنین خفتی نروید

ویکتور هوگو

می گویند :بردگی در اورپا از بین رفته است اما بردگی همچنان ادامه دارد و بر زنان تحمیل می شود و نامش فحشاست (کتاب تسبیح هزار دانه)

 

ویل دورانت- نویسنده ی تاریخ تمدن

آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد. زیبایی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناع و ارضا ضعیف و با منع و جلوگیری قوی می گردد.

خودداری از انبساط و امسکا در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است اگر اعضای  نهایی انسان را در معرض عام تشریح میکردند توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک میگردد.

 

ادوارد یاکوب- جهانگرد و طبیب آلمانی-

در ایران در بازار به زنانی که با چادر برمیخورید که به هنگام صحبت کردن از طرب تکلم آن ها میتوان به مقام بلندشان پی برد زنان ایرانی در خروج از منزل آزادی بسیاری دارند و علی رغم جدار مستور خود به همه امور و اعمال نفوذ  دارند حتی در کارهای سیاسی در سقوط برخی حکام و وزراسرنخ را باید از ان ها جست.


ایمالنوئل کانت- فیلسوف

در عشق جنسی عاشق معشوق را تنها به دید یک شی اشتها اور مینگرد به محض آن که معشوق در اختیار قرار گرفته شد و آن را رقبت آرام گردید دیگر دور انداخته میشود مثل دورانداختن لیمویی که کاملا مکیده شده  یعنی رابطه جنسی بدون عشق(حقیقی) تحقیر طبیعت انسانی است.

 

چارلی چاپلین

وی که یکی از بازیگران مشهور جهان است در نامه ای به دخترش می نوسید : برهنگی بیماری عصر ماست و من پیر شدم شاید حرف های خنده اور می زنم اما به گمان ن تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست داری . دخترم هیچ کس و هیچ چیز دیگرا را در این جهان نمی توان یافت که شایسته ی ان باشید که دختری ناخن پای خود را به خاطر ان عریان کند. 

پیلینت روث

رواج فرهنگ برهنگی نه تنها آن رابه صورت عادی و یک چیز بی اهمیت در نمی آورد بلکه عطش روحی را افزایش میدهد.


 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90 تیر 15 توسط | نظر

هیئت هفتگی سه شنبه شب ها پیش کش به امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف)

 

تعجیل در فرج مولانا صاحب الزمان(عجل الله)صلوات  

ا للهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم

  

دینداری در آخر الزمان ،گرفتن آتش در دست

 

 وظیفه یک مسلمان معتقد آن است که وظایف دینی خود را به خوبی بشناسد و به آنها عمل نماید بدون شک در زمانی که امام در جامعه و میان مردم حضور داشته باشد تشخیص وظیفه بسیار راحت تر است چرا که فرد در این صورت به خدمت امام زمانش رسیده و کسب تکلیف می نماید ؛ ولی در زمان غیبت مساله تشخیص وظیفه بر عهده خود شیعیان است و با توجه به این که تشخیص وظیفه بسیار مهم است و امکان خطا و اشتباه نیز وجود دارد در نتیجه وظیفه شیعیان در این زمان بسیار مشکل تر میشود البته لازم به ذکر است که امامان علیهم السلام در این زمان هم شیعیان را به حال خود واگذار ننموده اند که سرگردان بمانند بلکه از آنان خواسته اند که به عالمان و کارشناسان دین و اسلام شناسان فقیه مراجعه کنند و برای تشخیص وظیفه از آنان مدد جویند .

  شاید بتواند به صورت قاطعانه گفت که مساله اصلی و مهم ترین عامل در سختی دینداری در آخرالزمان وضعیت فرهنگی دنیای مادی است غول های ارتباط جمعی از یک سو و رسانه ها از سوی دیگر به شدت با اسلام درگیر شده اند و با انواع تخریب ها و تحریف ها و سیاه نمایی ها سعی بر آن دارند که چهره خشن و سیاهی از اسلام ارائه نمایند از طرف دیگر ظواهر دنیا آنقدر زیبا جلوه نمایی می کنند و انواع فساد را در جامعه پخش می نمایند که مردم لازم میشود جهت کنترل امیال خویش مجاهدت و تلاش فراوان نمایند روشن است که با فساد علنی دنیای امروز حفظ دین و معنویت بسیار مشکل خواهد بود 


با تمام تفاصیلی که به صورت بسیار مختصر ذکر شد لازم است ذکر کنم که هر چند حفظ دین و عمل به وظیفه در دنیای پر تلاطم امروز دشوار است اما به همین اندازه و شاید بیشتر پاداش انسان های متدین و دین مدار نیز افزون است .

مژده : مومنان آخر الزمان به فرموده امیر مومنان علیه السلام در کارها و فداکاری های نیک و بزرگ مسلمانان صدر اسلام شریکند اینان کسانی هستند که پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم آنان را برادر خود خوانده و دیدار آنان را آرزو کرده است افرادی هستند که خداوند ، آنان را اولیای خود خوانده و پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم در حق آنان فرموده است " خوشا به حال صابران در غیبت که اینان حزب الله هستند" ( بحار الانوار ج 52ص 143 

 

من منتظرم که ماه شعبان برسد*** نوری زفلک بر دل انسان برسد

میلاد ابالفضل و حسین بن علی***هم سید ساجدین و خوبان برسد

میلاد گل حسین یعنی علی اکبر*** این سید و سرور جوانان برسد

من منتظر ظهور مهدی هستم*** ای کاش خبر ، نیمه شعبان برسد



مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.