سفارش تبلیغ
صبا ویژن
آسمونیا
نوشته شده در تاریخ سه شنبه 91 مرداد 10 توسط شاداسما | نظر

ســلام

حرفی نبودجـــــز این که...

لـحـظـــــهـــ لـحـظــــهـــ ایــــن روزهـــــآ


خُـــــــــــــدآ


 در تـــــو جَــریــــــان دارد

لـحـظـــــهـــ ای ازیــــن لـحـظــــــهـــ هـــا

بـــه یـــاد مـــن بــــاش . . .

ای روزهـــ دآر . . .

التــمــــاس دعــــا

 




نوشته شده در تاریخ چهارشنبه 90 شهریور 23 توسط شاداسما | نظر

  موره میبینی که شر و با صفایُم                بچه محله امام رضایُم

    کار و بارُم ریدیفه با خدایُم                         بچه محله امام رضا یُم

      به موبگو بیا به قله قاف                               اصلا مو ره بیزر همونجه علاف!

       قرار مرار هر چی بیگی مو پایم                          بچه محله امام رضایم

          تو نخشه او گنبد طلایم                                    بچه محله ا مام رضایم

             مویم که قانع و بی ادعایم                                   بچه محله امام رضایم

               کفتر کهنه ی ایوون طلایم                                       بچه ی محله ی امام رضایم

                   یا معین الضعفاء یار غریبون                                        ای گل فاطمه قلبُمه نسوزون

                      وقتی تابوت مو آمد تو حریمت                                        جان هر کی دوست دری  یا امام رضا رو برنگردون

                          مو  فقط با کوچه تو آشنایُم                                             بچه ی محله ی امام رضاییم

======================================

چندوقت پیش توی برنامه ی هفت و هفت دقیقه ی شبکه ی آموزش این شعرو یه آقایی با لهجه ی مشهدی خوند 

خیلی قشنگ بود و خیلی به دلم نشست

لهجه مشهدیم قشنگساا

.

.

.

عاشق این صحنم دوست داشتن

می بینی چه باصفاست؟.

صحن جامع رضوی

درعجبم چرا سه ماهه جور نمیشه بریم مشهد

موندم چرا آقا برای همه ی فک و فامیل و همه ی اعضای خونواده دعوتنامه میفرسته

اما برا من ...

موندم چرا 4 ساله دعوتم نکرده؟

یعنی اینقدر بی لیاقتم ؟!:(

کاش آقا یکی از این میلیون ها دعوتنامشو برامنم میفرستاد:(

راسی سلام:)

http://www.razavi.tv/




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 90 تیر 21 توسط شاداسما | نظر

به نام خدا

سلام به همه دوستان

خیر سرمان وبلاگمان مشترک می باشد:دی

دیگه کنکور و درس و مشخ و این حرفا...

یه مطلب از کتاب پرنیان پاک دامنی دیدم به نظرم جالب اومد شوماهم بخونید جالبه

بررسی دیدگاه های برخی اندیشمندان و شخصیت های جهان پیرامون زن و پوشش

ویلیام جمیز

مرد جوان به دنبال چشمان پر از حیاست و بدون انکه بداند حس میکند که این خودداری ظریفانه از یک لطف و رفت عالی خبر میدهد حیا و در نتیجه عزیز بودن زن و معشوق واقع شدن او برای مرد پاداش های خود را پس انداز میکند ود ر نتیجه نیرو و وشجاعت مرد را بالا می برد و او را به اقدامات مهم وامیدارد و قوایی را که در زیر سطح ارام حیات ما دیخره شده است بیرون میریزد  

الفرد هیچکاک

هیچاک بزرگترین فیلمساز کلاسیک غرب است وی میگوید : من معمتقدم که زن هم باید مثل فیملی پرهیجان باشد بدین معنی که ماهیت خود را کمتر نشان دهد و برای کشف خود مردراا را به نیروی تخیل و تصور زیادتری وادارد باید زنان پیوسته برهمین شیوه رفتارکنندیعنی کمتر ماهیت خود را معرض نمایش قراردهند و بگذارند مرد برای کشف آن ها بیشتر به خود زحمت بدهد زنان شرقی تا چند سال پیش به خاطر حجاب و نقاب و روی بند ی که باه کار می برند خود به خود جذاب می نموند و همین مساله جاذبه ی نیرومندی به آن ها میداد اما به تدریج با تلاشی که زنان این کشورها برای برابری با زنان غربی از خود نشان می دهند حجاب و پوششی که دیروز بر زن شرقی کشیده شده بود از میان میرود و همراه آن از جاذبه ی جنسی اوهم کاسته میشود. 

فرانتس فانون

هرچادری که دور انداخته می شود افق جدیدی را که برای استعمار ممنوع بوده دربرابر او می گشاید و پس از دیدن هر چهره بی حجابی امید های حمهل ور شدن استعمار ده برابر می شود و دیدن در برخورد بازن محجبه یک طرفه است و طرف مقابل نمی تواند او را ببیند و زنی که دیده نمیشود تسلیم نمی گردد و خود را عرضه نمیکند

ماهاتما گاندی

زن با اینکه به ظاهر در صدد ازادی بر امد و لی در خطر جدیدی قرار گرفت و آن خطر بازیچه قرار گرفتن و وسلیه هو سرانی های مرد شدن است من ترجیح می دهم که نسل انسان نابود شود تا اینکه بماند و با تبدیل با ظریفترین مخلوق الهی به یک وسیله عیاشی و شهوترانی مرد از هر حیوانی پست تر گردد اگر من زن بودم علیه دعوی مرد دائزبر اینکه زن به دنیا امده تا بازیچه او باشید سخت عصیان می کردم ای زنان اگر ارایش کردن شما به خطار جلب شهوت مردها است از این کارها خودداری کنید و زیر بار ننگ چنین خفتی نروید

ویکتور هوگو

می گویند :بردگی در اورپا از بین رفته است اما بردگی همچنان ادامه دارد و بر زنان تحمیل می شود و نامش فحشاست (کتاب تسبیح هزار دانه)

 

ویل دورانت- نویسنده ی تاریخ تمدن

آنچه بجوییم و نیابیم عزیز و گرانبها میگردد. زیبایی به قدرت میل بستگی دارد و میل با اقناع و ارضا ضعیف و با منع و جلوگیری قوی می گردد.

خودداری از انبساط و امسکا در بذل و بخشش بهترین سلاح برای شکار مردان است اگر اعضای  نهایی انسان را در معرض عام تشریح میکردند توجه ما به آن جلب می شد ولی رغبت و قصد به ندرت تحریک میگردد.

 

ادوارد یاکوب- جهانگرد و طبیب آلمانی-

در ایران در بازار به زنانی که با چادر برمیخورید که به هنگام صحبت کردن از طرب تکلم آن ها میتوان به مقام بلندشان پی برد زنان ایرانی در خروج از منزل آزادی بسیاری دارند و علی رغم جدار مستور خود به همه امور و اعمال نفوذ  دارند حتی در کارهای سیاسی در سقوط برخی حکام و وزراسرنخ را باید از ان ها جست.


ایمالنوئل کانت- فیلسوف

در عشق جنسی عاشق معشوق را تنها به دید یک شی اشتها اور مینگرد به محض آن که معشوق در اختیار قرار گرفته شد و آن را رقبت آرام گردید دیگر دور انداخته میشود مثل دورانداختن لیمویی که کاملا مکیده شده  یعنی رابطه جنسی بدون عشق(حقیقی) تحقیر طبیعت انسانی است.

 

چارلی چاپلین

وی که یکی از بازیگران مشهور جهان است در نامه ای به دخترش می نوسید : برهنگی بیماری عصر ماست و من پیر شدم شاید حرف های خنده اور می زنم اما به گمان ن تن عریان تو باید مال کسی باشد که روح عریانش را دوست داری . دخترم هیچ کس و هیچ چیز دیگرا را در این جهان نمی توان یافت که شایسته ی ان باشید که دختری ناخن پای خود را به خاطر ان عریان کند. 

پیلینت روث

رواج فرهنگ برهنگی نه تنها آن رابه صورت عادی و یک چیز بی اهمیت در نمی آورد بلکه عطش روحی را افزایش میدهد.


 




نوشته شده در تاریخ پنج شنبه 90 فروردین 18 توسط شاداسما | نظر

سلام به همه ی دوستان و همراهان وبلاگ

مزاحم شدم که هم سال نو رو به همه ی دوستان تبریک بگمگل تقدیم شما

هم این که یه سری عکس و خاطره از سفر معنوی به کربلای ایران رو اینجا بزارم

خب بریم سر اصل مطلب

امسال که اصلا قصد نداشتم برم هیچ جایی اما چون دوستام خیلی اصرار کردن که بیابریم حیفه به خدا چ

از دست نده این سفرو .... ماهم راضی شدیم به رفتن

و ثبت نام کردیم

روز جمعه 27 اسفند 1389 قرار بود که ساعت 8 حرکت کنیم اما طبق معمول اتوبوس دیر اومد

و ما ساعت 10 صبح حرکت کردیم به سمت جنوب

این هم طبیعت دیدنی بین راه

درراه کربلای ایران

این جا طبق تابلویی که ما دیدیم بند 3 کارون هست

کیفیت عکس ها تعریفی نیست 

هم دوربین گوشی کیفیت نداشت هم از پشت شیشه ماشین گرفته شده

دیگه به بزرگی خودتون و کوچیکی ما ببخشید  شرمنده

بند 3 کارون

 

بند 3 کارون

 

درراه

دیگه این قدر نگاه کردیم بیرونووکه شب شد

همه جا تاریک بود مجبورمون میکردن بخوابیم

اما هیشکی نمیخواست بخوابه

ماهم با اون جلویی ها و عقبی ها و کناری ها و کلا همگی شروع کردیم به حرف زدن

خانم مهلممی هم که همراهمون بود اومد به ما پیوست

خلاصه اون شب بعد از کلی حرف زدن بالاخره رفتیم سر جای خودمون

یکی از بچه ها گوشی رو در اورد که بررسی کنه که ناگهان دید 20 تا میس کال داره وااااای

همشم مامان و باباش بودن

این شد که همه رفتن سر گوشی ها

مال من که به دلیل خرابی باتری همش خاموش بودپوزخند

و کلی ضد حال خوردیم تو این سفرجالب بود

بقیه هم همین طور یعنی همه کلی میس کال داشتن

فهمیدیم که نگران شدن همگی

دوباره مادر یکی دیگه زنگ زد و شروع کرد به دعوا کردن

که چرا جواب نمیدی دوست ماهم گفت مشغول صحبت بودیم

نفهمیدیم که گوشی زنگ خورده

گوشی من هم که خاموش بود به نگرانیشون افزوده شده بود

 هی مامانا به هم زنگیده بودن و همشون نگران پوزخند

ساعت 10 شب بود که به اردوگاه رسیدیم

دبیرستان شهید علی ابراهیمی

و دبیرستان شهید صمد صالحی


ساعت 2 صبح بود که ما رفتیم به خواب ناز

پایان قسمت اولپوزخند

 

 




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 بهمن 19 توسط شاداسما | نظر

سلام بروبچزظذپوزخند

من نیز باز امدم:دی

خب خیلی نحرفم بریم بریم سراصل مطلب

ازاونجا که نوشته های دکتر شریعتی رو دوس دارم با خودم فکر کردم گذاشتنشون تو وبلاگ متروکمون

خالی از لطف نیست پس همگی چشم فرادهید مدرک داشتن

رنج زن

زن عشق می کارد و کینه درو می کند....

دیه اش نصف دیه توست و مجازات زنایش با تو برابر....

می تواند یک همسر داشته باشد و تو مختار به داشتن چهار همسر هستی .....

برای ازدواجش در هر سنی اجازه ولی لازم است و تو هر زمان بخواهی به لطف قانونگذار می توانی ازدواج کنی ........

در محبسی به نام بکارت زندانی است و تو ............

او کتک می خورد و تو محاکمه نمی شوی ..........

او می زاید و تو برای فرزندش نام انتخاب می کنی .........

او درد می کشد و تو نگرانی که کودک دختر نباشد .........

او بی خوابی می کشد و تو خواب حوریان بهشتی را می بینی ........

او مادر می شود و همه جا می پرسند نام پدر .........

و هر روز او متولد می شود ، عاشق می شود  ، مادر می شود ، پیر می شود و می میرد.....

و اینها همه کینه است که کاشته می شود در قلب مالامال از درد .......

 

« دکتر علی شریعتی »




نوشته شده در تاریخ شنبه 89 بهمن 2 توسط شاداسما | نظر

سلام

به همه ههههههههگیج شدم

ای خدا از بس خوندیم گیجیدم

کاش فایده داشت این همه درس خوندن

با این همه افتضااحی که بار اوردم توامتحانات نمیخوندم سنگین تر بود

خلاصه اینکه مثلا وبلاگ مشترک زدیم پوزخند

خب همین دیگه اومدم بگم تو این مدت که نبودم درگیر امتحانات بودم در ادامه هم شاید همین طور کم بیام

خب فعلا خدافظ خدانگهدار

 

 




نوشته شده در تاریخ سه شنبه 89 آذر 23 توسط شاداسما | نظر

سلام به همه ی دوستان

بله دیگه ماهم یه وبلاگ دست و پا شیکسته زدیم بالاخره

یعنی من (شاداسما) و فطروس دوست عزیز کچل

خوبه خیر سرمون دو نفرم هستیمااا

همش هی درگیر بودیم ببینیم کی اولین مطلبو بزنهه

حالا ما هی میومدیم یه چیزی بنویسیم این مخ گرامی یاری نمیکرد

اما امشبه به بالاخره یاری کرد

اما در مورد اسم وبلاگ

ما یه روز تو عمرمون نشسته بودیم پای فیتیله که دیدم نوشته بود شنگول آباد ساعت ؟؟؟

ماهم از این ا سمه خوشمان امد و سریع اطلاعات لازم را به فطروس جان رسانیدیم

بعد از کلی کتک کاری  بالاخره این اسم تصویب شد

در مورد محتوای وبلاگم از اسمش معلومه دیگه اما خب مطالب دیگه ای هم در حاشیه میزنیم

خب فعلا بریم به درس و مخشمون برسیم

راسی حضور شما مایه ی دلگرمی ماست و از این حرفا




مرجع دریافت قالبها و ابزارهای مذهبی
.:
By Ashoora.ir & Blog Skin :.